زناشویی

22 نشانه که نشان می‌دهد در رابطه‌تان سردرگم هستید

  • 1. احساس می‌کنید دیگر به اندازه قبل به شریک خود جذب نمی‌شوید.
  • 2. به طور مداوم به روابط قبلی خود فکر می‌کنید.
  • 3. اغلب اوقات با شریک خود جر و بحث می‌کنید، حتی بر سر مسائل کوچک.
  • 4. تمایل دارید زمان بیشتری را با دوستان و خانواده خود سپری کنید تا با شریکتان.
  • 5. احساس می‌کنید شریکتان شما را درک نمی‌کند یا به حرف‌هایتان گوش نمی‌دهد.
  • 6. تصور آینده با شریک خود برایتان دشوار است.
  • 7. به طور مداوم در مورد تصمیم خود برای ورود به این رابطه شک دارید.
  • 8. احساس می‌کنید از نظر عاطفی از شریک خود دور شده‌اید.
  • 9. دیگر مثل قبل به شریک خود اعتماد ندارید.
  • 10. به طور مخفیانه با افراد دیگر flirt می‌کنید یا به دنبال روابط جدید هستید.
  • 11. احساس می‌کنید در این رابطه هویت خود را از دست داده‌اید.
  • 12. از صمیم قلب برای خوشحال کردن شریک خود تلاش نمی‌کنید.
  • 13. احساس می‌کنید مسئولیت خوشبختی شریک خود را به دوش می‌کشید.
  • 14. به طور مداوم از شریک خود انتقاد می‌کنید.
  • 15. احساس می‌کنید شریکتان از شما سوء استفاده می‌کند (عاطفی، مالی، جسمی و غیره).
  • 16. از صحبت کردن در مورد مسائل مهم با شریک خود اجتناب می‌کنید.
  • 17. احساس می‌کنید شریکتان شما را کنترل می‌کند.
  • 18. نسبت به آینده رابطه خود احساس ناامیدی می‌کنید.
  • 19. رویاهایتان را با شریک خود به اشتراک نمی‌گذارید.
  • 20. در مقایسه با دوران اولیه رابطه، انرژی کمتری برای حفظ رابطه صرف می‌کنید.

رابطه زناشویی

  • 21. نگرانی از تنها ماندن، تنها دلیل شما برای ادامه رابطه است.
  • 22. به طور فزاینده‌ای احساس تنهایی می‌کنید، حتی زمانی که با شریکتان هستید.

اگر این نشانه‌ها را در رابطه خود مشاهده می‌کنید، باید با شریک خود در مورد احساساتتان صحبت کنید. ممکن است لازم باشد با یک مشاور رابطه مشورت کنید تا به شما در حل مشکلاتتان کمک کند. مهم‌ترین قدم، صداقت با خودتان است.

22 نشانه که نشان می‌دهد در رابطه‌تان سردرگم هستید

1. عدم اطمینان از آینده

آیا وقتی به آینده با شریک زندگی‌تان فکر می‌کنید، احساس عدم اطمینان می‌کنید؟ آیا دیدن خودتان در کنار او در سال‌های آینده برایتان دشوار است؟ آیا از صحبت کردن درباره برنامه‌های بلندمدت با او اجتناب می‌کنید؟ این‌ها می‌توانند نشانه‌هایی از سردرگمی باشند. شاید ناخودآگاه می‌دانید که این رابطه برایتان مناسب نیست. به ندای درونتان گوش دهید. آینده‌ای که تصورش را دارید با چه کسی رقم می‌خورد؟

2. احساس نارضایتی مزمن

آیا به طور مداوم احساس نارضایتی در رابطه دارید؟ آیا اغلب به این فکر می‌کنید که چیزی کم است؟ حتی زمانی که همه چیز به ظاهر خوب پیش می‌رود، باز هم احساس خوشحالی نمی‌کنید؟ این نارضایتی می‌تواند ناشی از عدم تطابق ارزش‌ها یا نیازها باشد. سعی کنید دلیل اصلی این حس را پیدا کنید. آیا این حس قابل رفع است؟ یا نشانه ای است برای پایان دادن به رابطه؟

3. fantasizing درباره‌ی روابط دیگر

آیا اغلب درباره بودن با افراد دیگر خیال پردازی می‌کنید؟ آیا به روابط سابق خود فکر می‌کنید و حسرت می‌خورید؟ این فانتزی ها ممکن است نشان دهنده عدم رضایت عمیق در رابطه فعلی‌تان باشند. به جای سرکوب این افکار، سعی کنید آنها را تحلیل کنید. چه چیزی در روابط دیگر شما را جذب می‌کند؟ آیا این نیازها در رابطه فعلی‌تان نادیده گرفته می‌شوند؟ آیا این فانتزی ها فقط یک فرار موقت هستند؟

4. احساس حسادت به روابط دیگران

آیا وقتی روابط شاد و موفق دیگران را می‌بینید احساس حسادت می‌کنید؟ بهبود روابط زناشویی آیا به این فکر می‌کنید که چرا رابطه شما به این خوبی نیست؟ حسادت می‌تواند نشان دهنده نارضایتی و کمبود در رابطه شما باشد. به جای تمرکز بر روابط دیگران، به رابطه خودتان توجه کنید. چه چیزی باعث این حسادت می‌شود؟ آیا می‌توانید با شریک زندگی‌تان در این مورد صحبت کنید؟ به جای حسادت، از روابط موفق دیگران الگو بگیرید.

5. بحث و جدل‌های مکرر و بی‌نتیجه

آیا شما و شریک زندگی‌تان مدام در حال بحث و جدل هستید؟ آیا این بحث‌ها اغلب بی‌نتیجه هستند و فقط منجر به ناراحتی می‌شوند؟ بحث‌های مکرر می‌توانند نشانه‌ای از عدم ارتباط موثر و حل نشدن مشکلات اساسی باشند. به جای تمرکز بر سرزنش، به دنبال راه‌هایی برای بهبود ارتباط خود باشید. آیا نیاز به کمک یک مشاور دارید؟ آیا هر دوی شما تمایل به حل مشکلات دارید؟ گاهی سکوت بهتر از یک جروبحث بی پایان است.

6. کاهش صمیمیت عاطفی و جسمی

آیا احساس می‌کنید از شریک زندگی‌تان دور شده‌اید؟ آیا تمایل به برقراری ارتباط صمیمانه و عاطفی با او را از دست داده‌اید؟ آیا صمیمیت جسمی شما کاهش یافته است؟ کاهش صمیمیت می‌تواند نشانه ای از مشکلات عمیق‌تر در رابطه باشد. سعی کنید دلیل این کاهش صمیمیت را پیدا کنید. آیا احساس می‌کنید نیازهای عاطفی شما برآورده نمی‌شوند؟

7. احساس تنهایی در رابطه

آیا با وجود اینکه در یک رابطه هستید، احساس تنهایی می‌کنید؟ آیا احساس می‌کنید شریک زندگی‌تان شما را درک نمی‌کند؟ احساس تنهایی در رابطه می‌تواند بسیار دردناک باشد. این حس می‌تواند ناشی از عدم ارتباط عاطفی عمیق و عدم حمایت متقابل باشد. به شریک زندگی تان بگویید چه احساسی دارید. آیا این تنهایی قابل درمان است؟ آیا نیاز دارید به یک مشاور متخصص مراجعه کنید؟

8. اجتناب از وقت گذراندن با شریک زندگی

آیا سعی می‌کنید از وقت گذراندن با شریک زندگی‌تان خودداری کنید؟ آیا بهانه‌هایی برای دوری از او می‌آورید؟ اجتناب می‌تواند نشانه‌ای از عدم تمایل به حضور در رابطه باشد. شاید ناخودآگاه می‌خواهید از تعارض و ناراحتی دوری کنید. اما اجتناب فقط مشکلات را پنهان می‌کند، نه حل. چرا از بودن با او اجتناب می‌کنید؟ به دنبال راهی برای حل این مشکل باشید.

9. تمرکز بیش از حد بر عیب‌های شریک زندگی

آیا مدام بر عیب‌های شریک زندگی‌تان تمرکز می‌کنید؟ آیا به سختی می‌توانید جنبه‌های مثبت او را ببینید؟ تمرکز بیش از حد بر عیب‌ها می‌تواند نشانه ای از نارضایتی و عدم پذیرش باشد. هیچ کس کامل نیست. آیا خودتان بی عیب هستید؟ سعی کنید جنبه‌های مثبت شریک زندگی‌تان را نیز ببینید.

10. مقایسه شریک زندگی با دیگران

آیا شریک زندگی‌تان را با افراد دیگر مقایسه می‌کنید؟ آیا به این فکر می‌کنید که افراد دیگری برای شما مناسب‌تر هستند؟ مقایسه کردن می‌تواند نشانه ای از عدم قدردانی و نارضایتی از وضعیت فعلی باشد. هر فردی منحصر به فرد است. هیچ دو رابطه‌ای یکسان نیستند. به جای مقایسه، به ارزش‌های خاص رابطه خودتان توجه کنید. قدر داشته هایتان را بدانید.

11. احساس گیر افتادن در رابطه

آیا احساس می‌کنید در رابطه گیر افتاده‌اید؟ آیا احساس می‌کنید که نمی‌توانید از رابطه خارج شوید؟ احساس گیر افتادن می‌تواند بسیار ناخوشایند باشد. این حس می‌تواند ناشی از ترس از تنهایی، ترس از قضاوت دیگران یا وابستگی عاطفی و مالی باشد. آیا واقعاً هیچ راه خروجی وجود ندارد؟ یا فقط از مواجهه با مشکلات می‌ترسید؟

12. تغییر مداوم نظر درباره‌ی رابطه

آیا یک روز فکر می‌کنید رابطه تان عالی است و روز دیگر احساس می‌کنید باید تمامش کنید؟ آیا دائما بین ماندن و رفتن مردد هستید؟ اینطوری میتوانید تصمیم منطقی تری بگیرید. بدون تعصب به این موارد نگاه کنید. با یک دوست مورد اعتماد مشورت کنید.

13. مشکلات خواب و خوراک

آیا به دلیل استرس و نگرانی‌های مربوط به رابطه، دچار مشکلات خواب و خوراک شده‌اید؟ آیا بی اشتها شده‌اید یا برعکس، پرخوری عصبی دارید؟ مشکلات جسمی می‌توانند نشان دهنده فشارهای روحی و روانی ناشی از رابطه باشند. به سلامت جسمی و روانی خود اهمیت دهید. اگر مشکل جدی است، حتما به پزشک مراجعه کنید. مراقبه و تمرینات ذهن آگاهی می‌توانند کمک کننده باشند. به بدنتان گوش دهید.

نوشته های مشابه

14. پنهان کردن مشکلات رابطه از دیگران

آیا مشکلات رابطه‌تان را از دوستان و خانواده پنهان می‌کنید؟ آیا از اینکه دیگران از مشکلات شما باخبر شوند، خجالت می‌کشید؟ پنهان کردن مشکلات می‌تواند نشانه ای از شرمندگی و عدم تمایل به پذیرش واقعیت باشد. البته لازم نیست همه چیز را برای همه تعریف کنید. اما داشتن یک فرد مورد اعتماد برای درد و دل کردن می‌تواند کمک کننده باشد. گاهی کمک گرفتن از دیگران می‌تواند دیدگاه جدیدی به شما بدهد.

15. زندگی کردن برای راضی کردن شریک زندگی

آیا تمام تلاش خود را می‌کنید تا شریک زندگی‌تان را راضی نگه دارید، حتی اگر به قیمت نادیده گرفتن نیازهای خودتان باشد؟ آیا از ابراز عقاید و خواسته‌های خود می‌ترسید؟ زندگی کردن برای راضی کردن دیگران می‌تواند نشانه ای از عدم اعتماد به نفس و عدم احترام به خود باشد. شما هم حق دارید نیازها و خواسته‌هایی داشته باشید. به خودتان احترام بگذارید. نه گفتن را تمرین کنید. رابطه سالم رابطه‌ای است که در آن هر دو طرف احساس رضایت داشته باشند.

16. عدم وجود علایق مشترک

آیا شما و شریک زندگی‌تان علایق مشترکی ندارید؟ آیا اوقات فراغت خود را به طور جداگانه سپری می‌کنید؟ عدم وجود علایق مشترک می‌تواند باعث ایجاد فاصله و احساس عدم ارتباط شود. البته داشتن علایق جداگانه نیز مهم است. اما داشتن زمینه‌های مشترک برای فعالیت و گفتگو می‌تواند رابطه را تقویت کند. به دنبال فعالیت‌هایی باشید که هر دو از آن لذت می‌برید. سعی کنید دنیای یکدیگر را بشناسید.

17. عدم حمایت عاطفی از سوی شریک زندگی

آیا وقتی به حمایت عاطفی نیاز دارید، شریک زندگی‌تان در کنار شما نیست؟ آیا احساس می‌کنید حرف‌هایتان شنیده نمی‌شود؟ عدم حمایت عاطفی می‌تواند نشانه ای از عدم همدلی و عدم توجه به نیازهای شما باشد. حمایت عاطفی یکی از پایه‌های اصلی یک رابطه سالم است. به شریک زندگی تان بگویید که به چه نوع حمایتی نیاز دارید. اگر او قادر به تامین این نیاز نیست، باید به فکر راه حل دیگری باشید. یادتان باشد ارزش شما بیشتر از این‌هاست.

18. ترس از تنها ماندن

آیا ترس از تنها ماندن باعث شده که در یک رابطه ناراضی بمانید؟ آیا فکر می‌کنید هیچ کس دیگری شما را دوست نخواهد داشت؟ ترس از تنهایی می‌تواند باعث شود که به رابطه‌هایی چنگ بزنید که برای شما مناسب نیستند. شما لایق خوشبختی هستید. به خودتان اعتماد کنید و بدانید که می‌توانید زندگی خوبی را به تنهایی بسازید. ابتدا خودتان را دوست داشته باشید.

19. وابستگی مالی به شریک زندگی

آیا وابستگی مالی به شریک زندگی‌تان باعث شده که در یک رابطه ناراضی بمانید؟ آیا احساس می‌کنید که به خاطر مسائل مالی نمی‌توانید از رابطه خارج شوید؟ وابستگی مالی می‌تواند شما را در یک موقعیت آسیب‌پذیر قرار دهد. سعی کنید استقلال مالی خود را به دست آورید. این کار به شما قدرت انتخاب می‌دهد. به دنبال فرصت‌های شغلی جدید باشید. از یک مشاور مالی کمک بگیرید.

20. نادیده گرفتن شهود

آیا احساس بدی نسبت به رابطه دارید، اما این احساس را نادیده می‌گیرید؟ آیا به ندای درونتان گوش نمی‌دهید؟ شهود شما اغلب درست می‌گوید. به احساسات خود اعتماد کنید. اگر چیزی درست به نظر نمی‌رسد، احتمالا درست نیست. به جای سرکوب احساسات، سعی کنید آنها را درک کنید. به ندای قلب‌تان گوش بسپارید.

21. عدم تمایل به تلاش برای بهبود رابطه

آیا هیچکدام از شما تمایلی به تلاش برای بهبود رابطه ندارید؟ آیا هر دو احساس می‌کنید که دیگر امیدی به بهبود وجود ندارد؟ عدم تمایل به تلاش می‌تواند نشانه ای از پایان رابطه باشد. اگر هر دو طرف تسلیم شده‌اید، شاید بهتر باشد که راه خود را جدا کنید. بدون تلاش و تعهد، هیچ رابطه‌ای پایدار نخواهد بود. گاهی پذیرش پایان، شجاعانه ترین کار است.

22. وجود خیانت (عاطفی یا جسمی)

آیا خیانتی در رابطه شما رخ داده است؟ (چه خیانت عاطفی و چه خیانت جسمی) آیا می‌توانید به شریک زندگی‌تان اعتماد کنید؟ خیانت می‌تواند اعتماد را از بین ببرد و رابطه را به شدت آسیب بزند. بازسازی اعتماد بعد از خیانت بسیار دشوار است. آیا هر دو طرف تمایل به ترمیم رابطه دارید؟ گاهی مشاوره می‌تواند کمک کننده باشد. اما اگر اعتماد از بین رفته و قابل بازگشت نباشد، شاید بهتر باشد که رابطه را پایان دهید.

نمایش بیشتر

‫2 دیدگاه ها

  1. در رابطه ها گاهی سردرگمی آنقدر آرام می آید که حتی متوجه اش نمی شوی. من ماه ها فکر می کردم فقط خسته ام، تا اینکه یک روز فهمیدم جر و بحث هایمان همیشه درباره همان چیزهای تکراری است. مثل این بود که هر بار روی یک ترانه خراب گیر کرده باشیم و نتوانیم نوار را عوض کنیم. شاید اگر زودتر به همین نشانه های کوچک توجه کرده بودم، الان این همه سوال بی جواب نداشتم.

    بعضی وقت ها تنهایی در کنار کسی از تنهایی واقعی هم سخت تر است. یادم می آید روزی که با دوستانم بودم و ناگهان فهمیدم چقدر راحت تر از بودن با شریک زندگی ام نفس می کشم. آن لحظه مثل یک زنگ خطر بود که سال ها صدایش را نشنیده بودم. حالا می دانم گاهی قلب قبل از ذهن می فهمد چه زمانی باید رفت.

  2. یاد اون روزایی می افتم که رابطه مثل یه بازی دو نفره بود، ولی کم کم شد یه معما که خودم هم جوابشو بلد نبودم. بعضی وقتا آدم توی یه رابطه می مونه فقط چون ترس از یه پایان داره، ولی غافله که همین ترس خودش یه پایان خاموشه. من یه زمانی فکر می کردم اگه بیشتر تلاش کنم همه چی درست میشه، ولی خب بعضی چیزا با تلاش درست نمیشن، فقط عمیق تر میشن. راستی، یه چیز جالب اینه که آدم گاهی انقدر درگیر افکار خودش میشه که فراموش میکنه طرف مقابلش هم یه دنیای جدا داره.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا